باران هديه اي از طرف خدا

عروسی

کمتر از یک ماه دیگه مونده تا مسافر زندگی ما به دنیا بیاد و زندگی شیرین ما رو شیرین تر از قبل کنه دخمل گلم من و بابامیلاد باهم رفتیم تهران عروسی آقاشفیق پسرعموی بابایی خیلی خوش گذشت ولی تو مسیر برگشت مامانی خیلی اذیت شد.واسه اینکه تو وروجک جات تنگ شده بود و مدام تو دل مامانی تکون میخوردی اینم یه عکس یادگاری من و بابا اینم عکس عروس و داماد شفیق و روژین ...
24 مرداد 1394

مسافرت

جوجوی مامان الان 32 هفته س که تو دل مامانی جاخوش کرده و من و بابامیلاد به همراه مامان جون و خاله سمانه و بقیه فامیلا رفتیم مسافرت اول رفتیم مشهد پابوس امام رضا(ع) و آرزو کردم که تو فرشته کوچولو صحیح و سالم به دنیا بیایی       بعدم رفتیم عروسی.به ما که خیلی خوش گذشت.معلوم بود به تو هم خیلی خوش میگذره.چون مدام تو دل مامانی نانای میکردی بعد از مشهد هم رفتیم شمال.اونجا هم بهمون خیلی خوش گذشت   ...
4 مرداد 1394
1